شب یلدا
سلام پسر گلم. بردیای عزیزم.
یلدات مبارک
ببخش اگه دارم دیر مینویسم آخه خیلی از شب یلدا گذشته. اون شب ما خونه مامانی بودیم با عمه و عمو.
بابا یه کرسی ذغالی درست کرده بود عمه هم روش یه عالمه میوه شب یلدایی و آجیل و شیرینی چیده بود.
عزیزم تو هی بلند میشدی لبه میزو گرفتی و میخواستی میوه هارو برداری.
یه چیز جالب تو از نارگیل چندشت میشه. یه فیلم ازت گرفتم به محض اینکه نارگیل و میدیم دستت تو دو متر میپری اونور حتی حاضر نیستی بهش دست بزنی.
خلاصه که این اولین شب یلدات بود قربونت برم.
مامان جون و بابا جونم خونه مامانی من بودن و بعدش رفتن خونه عزیز.
اینم عکسای شب یلدات قربونت بشم الهی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی